اگرچه توسعه ابعاد شناختی علم مورد وفاق کنشگران علم بوده و همواره از سوی آنها پی گرفته شده است، توسعه علم بهمثابه یک فعالیت مدنی، بدون توجه به بنمایههای اخلاق علم، یا ممکن نیست یا آثار و نتایج مخربی بر جای خواهد گذاشت. در ایران، از دو دهه گذشته به این سو، به پژوهشهایی برمیخوریم که بر مسئلهداربودن اخلاق حرفهای علم تأکید کردهاند. اخلاق در آموزش بهمثابه بخشی از اخلاق حرفهای دانشگاهی، مجموعهای از قواعد و ضوابط ایجابی و سلبی حرفهای مورد توافق اجتماع علمی است که کنشگران حوزه آموزش را ملزم به رعایت اخلاق و پرهیز از بیاخلاقی در فرایند آموزش علم میکند. اعضای هیئت علمی، دانشجویان و مدیران سه دسته از کنشگران اصلی در فضای آموزش هستند که متناسب با نقش و انتظارات نقش خود ملزم به رعایت اخلاق حرفهای و حفظ شرافت دانشگاهی هستند. دامنه عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در آموزش علوم اجتماعی گسترده است و نهفقط صرفا به کنشگران رشته علمی (استادان، دانشجویان و مدیران) بر حسب میزان و نوع هنجارشکنی علمی محدود نمیشود؛ بلکه متأثر از ساختار آموزش در سطوح دانشگاه، دانشکده و گروه آموزشی شامل قواعد، قوانین و رویههای سازمان آموزش است. در کتاب «اخلاق علم و انجمنهای علمی در ایران» که بهتازگی به قلم معصومه قاراخانی و سید آیتالله میرزایی و به همت نشر آگاه منتشر شده، نویسندگان بر این باورند که فرایند صوری و بالا به پایین توسعه علم در ایران به طور ماهوی حامل چنین آسیبی است و نظام علمی کشور برای صیانت از اخلاق حرفهای علم نیازمند بهرهمندی بیشتر از ظرفیت اجتماعات علمی، ازجمله انجمنهای علمی است. یکی از مهمترین دستاوردهای این پژوهش ساخت ابزاری برای بررسی ابعاد چهارگانه حرفهگرایی علم و سپس ساخت ابزار متناظر با ابزار پیشین برای سنجش ابعاد چهارگانه اخلاق علم است. آنچه در طرح ایده اخلاق حرفهای علم در این پژوهش مدنظر است، بر پایه ترکیبی از وظایف آکادمیک و فراآکادمیک است که برای یک حرفهای فعال در علم متصور است. کتاب پیشرو در دو بخش و هفت فصل تنظیم شده است. بخش اول کتاب با عنوان «اخلاق حرفهای علم در انجمنهای علمی: تجربههایی از جهان» شامل سه فصل است. در فصل نخست با اشاره به اهمیت علم بهمثابه یک حرفه بر نقش اجتماعات علمی در توسعه علم تأکید میشود. موضوع کانونی این فصل مسئلهداربودن اخلاق علم در ایران است و به نقش انجمنهای علمی بهعنوان رکن اجتماعات علمی و نمایندگان اصلی یک حرفه علمی میپردازد. در فصل دوم موضوع اخلاق علم، مسئولیت نقش حرفهای و نیز اهمیت اجتماعات علمی بهعنوان زمینهای برای ایفای این نقش به بحث گذاشته میشود. با بررسی مفهوم اخلاق به مباحث نظری و دیدگاههای جامعهشناختی درباره اخلاق حرفهای، انواع حرفهگرایی، نقش دانشمند و نیز اجتماعات علمی پرداخته میشود؛ سپس نقش حرفهای انجمنهای علمی در چارچوب چهارگانه حرفهگرایی مایکل بوراووی شرح داده میشود. این الگوی چهاروجهی حرفهگرایی راهنمای این پژوهش تجربی در زمینه ایران نیز خواهد بود که نتایج آن در بخش دوم کتاب میآید. نویسندگان در فصل سوم با استناد به تجربیات جهانی درباره عملکرد انجمنهای علمی در زمینه اخلاق علم، به توضیح دو دسته از کارکردهای انجمنهای علمی میپردازند: نخست تجربیات مربوط به تنظیم و اجرای کدنامههای اخلاقی و دیگر فعالیتهای انجمنی درباره اخلاق علم؛ سپس آنچه انجمنهای علمی برای ترویج اخلاق حرفهای میتوانند انجام دهند، خواهد آمد و در ادامه دشواریها و موانع پیشروی انجمنها در انجام این نقش توضیح داده خواهد شد. نویسندگان اشاره میکنند که هرچند درحالحاضر بسیاری از حرفهایها از مصادیق ناراستیهای علمی آگاهاند و سازوکارهایی برای رسیدگی به تخلفات علمی در نظر گرفته شده است، این سوءرفتارها کاملا از بین نمیرود و بهعنوان بخشی از زندگی حرفهای با ما خواهد ماند؛ بنابراین آنچه اهمیت دارد، به حداقل رساندن این سوءرفتارها و مدیریت ماهرانه آنهاست. بخش دوم کتاب با عنوان «اخلاق حرفهای علم در انجمنهای علمی: تجربههایی از ایران» کاملا متمرکز بر مطالعه تجربی حرفهگرایی انجمنهای علمی در ایران است. فصل چهارم از رویکردی انجمنی به توضیح فضای هنجاری علم در انجمنهای علمی و عوامل مؤثر بر رواج هنجارگریزی علم در ایران میپردازد. در فصل پنجم درباره ماهیت و کارکرد انجمنهای علمی در ایران بحث میشود. فصل ششم و هفتم حاصل کاربرد دو روش کمی و کیفی و ارائه یافتههای تجربی در این زمینه است. در این دو فصل درباره برداشت و تعریفی که رؤسای انجمنهای علمی ایران از یک انجمن علمی دارند و وضعیت کنونی این انجمنها در ایران بحث و همچنین به نقش انجمنها درباره حرفهگرایی، اخلاق حرفهای و ارتقای شرافت علمی توجه میشود. گمان میرود انجمنهای علمی بهویژه به دلیل نقش غیررسمیشان در فرایند آموزش و جامعهپذیری اعضای خود و فاصله نسبی از سازوکار رسمی علم، دارای چنین قابلیتی باشند؛ البته بر نقش اثرگذار انجمنهای علمی در صیانت از شرافت علمی تأکید میشود و برخی از انجمنهای علمی نیز در این زمینه فعالیتهایی انجام میدهند؛ اما هنوز دانش تجربی و سیستماتیک اندکی درباره تأثیر انجمنهای علمی بر حفظ شرافت علم و پیشگیری از کنشهای غیرحرفهای در علم وجود دارد. در بررسی نقش انجمنهای علمی در ایران تنها به عملکردهای علمی آنها مانند برگزاری کارگاه، کنفرانس، همایش، میزان جذب متخصصان یک رشته علمی، عضویت آنها در کمیسیونهای تخصصی دولت و انتشارات (کتاب و مجله) اکتفا میشود و به نقش آنها در توسعه اخلاق علم و حفظ شرافت علمی و دانشگاهی چندان توجهی نمیشود. پژوهشهای موجود نیز اغلب به اهمیت انجمنهای علمی و کارکرد آنها در توسعه علم یا سیاستگذاری علم صرفا در سطح نظری توجه داشتهاند. همچنین هیچیک از این پژوهشها به طور مشخص به نقش انجمنهای علمی درمورد عملکردها و وظایفشان درباره اخلاق علم در حوزههای تخصصی توجه نکرده است. در نوشتههایی که به کارکرد انجمنهای علمی پرداختهاند، نیز به جز برخی از تحقیقات که براساس پیمایش یا مطالعات اسنادی به بررسی نقش انجمنهای علمی در پارهای از وظایف و نقشها توجه کردهاند، درباره این کارکردها به طور جدی پژوهش نشده است؛ بهویژه اینکه نقش انجمنهای علمی در صیانت از اخلاق حرفهای علم موضوع پژوهشی مستقل نبوده است. ازاینرو به منظور بازخوانی نقش و عملکرد انجمنهای علمی در ایران، این کتاب میتواند جای خالی مطالعات مربوط به نقش انجمنهای علمی را در این موضوع مهم تا حدودی پر کند.
نظرات